۱- اول که نگاه میکنی، تعجب میکنی! چه اتفاقی مگر افتاده است؟ چه کاری انجام داده است؟ در ۹ ماه ریاست جمهوری چه کار فوقالعادهای برای ”صلح جهانی“ کرده است؟ مگر میشود در ۹ ماه چنان مهارتی از خود نشان داد که بتوان برنده جایزهی صلح نوبل شد؟ شاید هم اتفاق مهمی افتاده است! و ما ندیدهایم! نه! ما دیدهایم. حتما هر کس دیگری هم کارهای زیر را انجام میداد برنده صلح نوبل میشد:
آقای اوباما همان اوایل شروع کارش، با مطرح کردن مشکل بودن تعطیلی زندان گوانتانامو و ابوغریب، این شعار انتخاباتیاش را به زبالهدان فرستاد.
آقای اوباما در جنگ ۲۲ روزه غزه، و حملات وحشیانهی سران صهیونیستی، مهمترین نگرانیاش انتخاب سگ برای دخترش بود. و چنان روزهی سکوتی گرفته بود که آدمیزاد را به این فکر میانداخت که نکند در جهان هیچ خبر خاصی نیست!
یا پس از آن جنایات ددمنشانه سران صهیونیستی، در حالی که موج اعتراضات جهانی، و درخواست بازداشت و محاکمه سران اسرائیل به اتهام جنایات جنگی، تمام جهان را تحت تاثیر قرار داده بود، ایشان همچنان با استقامت مثال زدنی، از این جنایتکاران حمایت میکرد. و چه بهانهای بهتر برای دریافت جایزه صلح نوبل؟ وقتی کشته شدن هزاران کودک فلسطینی –که مسلما تروریستهای خطرناکی هستند!!- نبینی و دلت برای ترسی که در دل دخترک اسرائیلی ایجاد شده بسوزد، مسلما مستحق دریافت جایزه صلح نوبل میشوی!
یا وقتی هنوز جنایات ارتش آمریکا علیه مردم بیدفاع عراق، افغانستان، سومالی و … ادامه دارد، دست به افزایش نیروهای عملیاتی در افغانستان بزنی، حتما لایق دریافت جایزه صلح هستی. واضح است که جنگ علیه عدهای تروریست جهان سومی خیلی کار خوبی است. حتی اگر تنها دلیل تروریست بودنشان دینشان باشد و مخالفتشان با زورگوییهای آمریکا!
وقتی آمریکا از عبدالمالک ریگی، گروهک تروریستی رجوی و … حمایت علنی میکند. وقتی اسلحههای آمریکایی در دست تروریستها در تهران و زاهدان پیدا میشود. وقتی اسلحههای آمریکایی در دست شورشیهای دارفور وجود داشته باشد، معلوم است که اینها همه در راستای صلح جهانی است. پس تعجب ندارد! چه کسی مستحقتر از اوباما؟
۲- سابقهی نوبل صلح را که نگاه میکنی، چیزهای بیشتری دستگیرت میشود! آریل شارون قصاب بزرگ اسرائیل، که به همین علت هم به شدت محبوب است در میان جنایتکاران صهیونیست، یکی از نامزدهای دریافت جایزه صلح نوبل بوده است!
شیمون پرز، رئیس جمهور فعلی اسرائیل، جنایتکار جنگ اخیر غزه، که در سابقهی خود موارد فراوانی از چنین جنایاتی دارد، یکی از برندگان جایزه صلح نوبل است!
شیرین عبادی و خیلی از عناصر معلوم الحال دیگر نیز، از برندگان این جایزه هستند. و همین نگاه کردن به لیست برندگان خود نشانی است از عمق اصالت این جایزه …
جایزه صلح نوبل، یک جایزهی سیاسی است. هر جا بخواهند از کسی که موافق سیاستهای استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل است، حمایت کنند، یک جایزه صلح نوبل به او میدهند. و اتفاقا همین سیاسیکاری به این شکل خام و سادهلوحانهشان، خود ضربهای بزرگ بر اعتبار این جایزه و نیز اعتبار شعارهایی که برندگان این جایزه سر میدهند!
۳- اما اوباما چه نیازی به چنین شوهای تبلیغاتی دارد؟ اگر نگاهی به وجههی تخریبشده شدهی آمریکا در سطح جهان بیندازیم همه چیز روشن میشود. همان چیزی که باعث شد اوباما با شعار تغییر برای نجات این عجوزهی در حال احتضار، به عرصه بیاید، دلیلی است برای ترتیب دادن چنین نمایشهای کمدیوار!
آمریکا نیاز به بازسازی وجهه دارد. آمریکا میخواهد آرایش ظاهرش را عوض کند. آمریکا میخواهد مردم جهان خیال کنند، او ”تغییر“ کرده است! اما گزینهی تغییر، نتوانست و حتی نخواست به شعار تغییرش عمل کند. چه آنکه ساختار حاکم بر نظام آمریکا حاصلی جز وحشیگری، خشونت و حقارت انسان و سلطهی سرمایهداران زالو صفت ندارد. و این ساختار اجازهی تغییر در این مواضع اساسیاش نخواهد داد. اوباما هم برای تغییر اساسی نیامده است. او برای تغییر ظاهر آمده است. اما همان شعارهای ظاهریاش در قبل از انتخابات، یکی پس از دیگری به مزبلهی تاریخ میرود. چه او اگر هم قصد اعمال آن شعارها را داشته باشد -که به شدت مورد تردید نگارنده است- ، توانایی انجامش را ندارد.
لذا چون در عمل هیچ تغییری رخ نخواهد داد، باید تغییرات را شعار داد! باید دست به کارهای تبلیغی زد. باید با طراحی نمایشهای دروغین، به مردم جهان تلقین کرد چیزی ”تغییر“ کرده است! اما مردم جهان به این راحتی تسلیم شعبدهبازیهای سران زر، زور و تزویر نمیشوند. دوران اینگونه زورگوییها و فریب دادنها گذشته است…
این مطلب برای نشریهی دانشجویی ابابیل، شماره ۹، ۲۵ مهر ۸۸ نوشته شد.